اهورا جاناهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

اهوراي بي همتاي ما

یک دور و نصفی

  عزیزکم یکسال و نیمه گیت مبارک! پسرک مهربون با احساسم که اینروزا وقتی دستت رو دور گردنم حلقه میکنی خوبترین احساس دنیا رو دارم، خیلی عاشقتم.  اینقدرا رشد کردی که از نوشتنش جا بمونم. حواس پنجگانه ت در نهایت دقت مشغول کشف و ضبطه، دیگه حتی اگه رمزی و با ایما و اشاره بخوام با یکی دیگه حرف بزنم که تو متوجه نشی چنان دستم رو رو میکنی و بهم میفهمونی که "خودتو نکش بابا، فهمیدم جی گفتی!" که انگشت به دهن میمونم. عشقت ورق زدن کتاب و دیدن تصاویر و تکرار کلماتی هست که صفحاتش از خوندنای قبلی من برات تداعی میکنن. حتی مابین ورقهای مقوایی رو هم از هم میشکافی شاید مطلبی اون وسطا دور از دست مونده باشه!  عشقت ماشین...
16 خرداد 1395

کلمات و اشارات تازه

بیبی : توپ اَلُ : پاستیل بوجی بوجی : شکلات - چنگال! چاقی : چاقو باباجی : بابایی ماماجی : مامانی نانا : نیروانا لالاجی : لالایی تاب تاب : پارک با یه نازی صدام میکنی مامان و جوابت که میدم بله با یه ناز بیشتر و یه جور خاصی میگی "بیا" که میخوام قورتت بدم، مگه میشه آب دستته زمین نذاری و بدو نیایی ببینی شازده چه منظوری دارن از فراخوندنشون! ...
12 خرداد 1395
1